نهادهای مالی به همراه بازارها و ابزارهای مالی از اجزای تشکیلدهنده نظام مالی به شمار میروند و حضور فعال و قانونمند آنها در بازار میتواند نویدبخش نظام مالی قوی و کارآمدی باشد. از آنجا که نهادهای مالی از یک سو مبدع و مبتکر ابزارهای مالی جدید، شیوههای نوین تأمین مالی و معاملات در بازار سرمایه میباشند؛ و از سوی دیگر با به کارگیری و گسترش استفاده از ابزارهای مالی گوناگون موجبات رونق و توسعه بازار را فراهم میآورند، به تعبیری این نهادها محور اصلی و موتور محرکه نظام مالی تلقی میشوند. بازار سرمایه به عنوان زیرسیستم بخش مالی اقتصاد در کنار بازار پول کارکرد بسیار مهمی در توسعه فعالیتهای اقتصادی و ایجاد شرایط مطلوب اقتصادی در کشورهای مختلف دارد. بازار سرمایه از ارکانی شکل گرفته که نقصان در هر رکن آن، این بازار را از رسیدن به اهداف خود باز میدارد. عموم افراد جامعه، حتی گروهی از متخصصان، بورس اوراق بهادار و به ویژه معاملات سهام در آن را نماد اصلی بازار سرمایه میدانند، در حالی که وقتی از «بازار سرمایه» سخن میگوییم نه تنها بازارهای مختلفی از جمله بازار سهام، بازار مشتقهها و بازار اوراق بدهی در نظر است، بلکه به بازیگران اصلی آن یعنی نهادهای مالی هم اشاره داریم. این بازارها محل معامله ابزارهای مالی (اوراق بهادار) مختلف از جمله سهام، ابزارهای مشتقه و اوراق بدهی هستند، و نهادهای بازار شامل کارگزاران، شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری، شرکتهای تأمین سرمایه، بازارگردانان، مؤسسات رتبهبندی اعتباری، شرکتهای پردازش اطلاعات مالی، مشاوران سرمایهگذاری و هلدینگهای مالی میباشند.
یکی از اهداف مهم سیاستگذارانِ بازارهای سرمایه، تلاش در جهت ارتقای کارایی، شفافیت بازار و سهولت دسترسی به خدمات قابل ارائه در این بازار میباشد، به طوری که سازمان بینالمللی کمیسیونهای اوراق بهادار، حمایت از حقوق سرمایهگذاران، تضمین عدالت و کارایی در بازارها را جزء اهداف اساسی نهاد ناظر بر این بازارها ذکر میکند. نهادهای فعال در این بازار میباید ضمن تعقیب اهداف سودآوری خود، هدفهای بالا را نیز دنبال کنند. لزوماً بین مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مالی نهاد مالی بده - بستانی (توازی) وجود ندارد و هر دو مسئولیت ممکن است یکجا جمع شود. مطالعات اخیر در عرصه مسئولیت بنگاههای بیانگر آن است که بحث از این بده ـ بستان نادرست است و میتوان به واقع از مسئولیت اجتماعی بنگاه سخن راند و در عین حال ارزش سهام را برای سهامداران افزایش داد. مطالعاتی وجود دارد که نشان میدهد در بازه زمانی ده ساله، شرکتهای علاقهمند به اهداف اجتماعی، و پیگیر شفافسازی و ارتقای کیفیت رفاه نیروی کار، به مراتب بهتر از نرخ شاخصهای بورس، یعنی بهتر از متوسط بازدهی شرکتها، نرخ بازده کسب کردهاند. غیر از مطالعات تجربی، مطالعات موردی شرکتهای با سرمایهگذاری بالاتر در حوزههای مسئولیت اجتماعی نیز بیانگر آن است که این سرمایهگذاریها طی دوره زمانی طولانی در مجموع ارزش را برای سهامداران بالا برده است. بنابراین، طبق یافتههای این مطالعات، ادعای تضاد بین مسئولیت مالی و اجتماعی بنگاه را نادرست می دانند و شواهد بسیاری حاکی از آن است که قبول مسئولیت اجتماعی و پذیرش حقوق همه ذینفعان در بازار در مواردی متعدد با سودآوری مالی همراه است.
گسترش روزافزون بازارهای مالی منجر به تنوع ابزارهای مالی و در نتیجه تنوع شرکتها و مؤسسات ارائهدهنده خدمات مالی شده است. بسیاری از این مؤسسات تنها در یک یا چند حوزه خدمات ارائه می کنند و طبعاً هیچ نهادی به تنهایی پاسخ گوی تمامی نیازهای مشتریان نمی باشد؛ مشتریان، به ویژه مشتریان عمده، مجبورند برای رفع نیازهای خود به چندین مؤسسه و شرکت مالی مراجعه کنند. در چنین شرایطی، وجود نهادی که بتواند تمامی خدمات مالی بازارهای مالی را یک جا ارائه دهد، مغتنم است و حتی ضروری به شمار می آید.
براساس بند ۲۲ ماده ۱ قانون بازار اوراق بهادار مصوب آذر ۱۳۸۴، هلدینگ مالی شرکتی است که با سرمایه گذاری در شرکت سرمایهپذیر جهت کسب انتفاع، آن قدر حق رأی کسب کند که برای کنترل عملیات شرکت، هیأت مدیره آن شرکت را انتخاب کند یا در انتخاب اعضای هیأت مدیره مؤثر باشد. گروه مالی دانایان نیز در نظر خدماتی چون معاملات انواع اوراق بهادار، صندوقهای سرمایه گذاری، سبدگردانی، مشاوره سرمایهگذاری، و خدمات بیمه (بهویژه بیمه عمر که به فعالیت بازار سرمایه مرتبط تر است) و خدمات ارزی را تحت نام تجاری واحد به مشتریان حقیقی و حقوقی ارائه دهد.